سیزده..............به .............در
امروز داشتم تقویمو ورق میزدم دیدم ووووووووووووووووووااااااااااااااای فروردین تموم شدو من هنوز از همه روزای خوبش برات ننوشتم.....مخصوصا از سیزده بدر ...پس زود دست به کار نوشتن شدم پس حالا ............... جونم برات بگه مثل هرسال روز سیزده بدر به اتفاق خانواده باباهوشنگ وخانواده آقاجونی که شامل خاله ها(تقریبا همه شون))ودایی بود ..(البته با این تفاوت که امسال آقاجونی نبود با عمو رفته بودن جاده چالوس ...)خوش به حالشون....خلاصه رفتیم یه پارک بزرگ وخلوت که به خاطر راحتی ماکه نی نی کوچیک داشتیم نزدیک خونه مون بود..اگه اغراق نباشه باید بگم خیلی خوش گذشت همه دورهم گفتیم وخندیدیم ومن توی دلم خدارو به خاطر داشتن یه خانواده همدل ومهر...
نویسنده :
مامان کیانا
8:02